دلـــــــــ شكـــــســـــــته
نگو خاطره خاطراتم عذابه نگو دل دلم با دلت بي حسابه نگو آرزو آرزوهام سرابه نگو عـــشق كه حالم خيلي خرابه چه دلي چه عشقي از اين حرفا خستم چه دوست دارم هايي كه موند رو دستم روي هر كي غير از تو چشمامو بستم چي شد آخرش شيشه بودم شكستم بلايي سرم اومد از درد دوري كه يادم بره عشق يعني صبوري كه اين خونه دلتنگ شه از سوت و كوري ميخوام بي خيالت شم اما چه جوري چه جوري تو فكرت نباشم يا مثل خودت بي وفا شم چه جوري با دوريت بسازم بيا كه دلم تنگه بازم بيا كه دلم تنگه بازم
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:
باشه عزيز حتما...
کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که خفتیم همه بیدار شدند
تا که مردیم همگی یار شدند
قدر آن شیشه بدانید که هست
نه در آن لحظه که افتاد و شکست . . .
Power By:
LoxBlog.Com |